❤باتــــــــــــــلاق عشــــــق❤

 

چه سنگین گذشت عصر بارانی ام
گویی نوازش نمی کرد، باران صورتم را
وامروز دوباره شکست
تکه ای از شکسته های قلبم
درآن گوشه ی پاییزی
گریه ام، فریادم، تنها سکوتی بود
تا حرفهایم
در بستری از بغض بخوابند
کاش گفته بودم…
کاش گفته بودم تو روزی بتی بودی
که قلبم ستایشت می کرد
دریغ از گوشه چشمی
که همان، بت شکنم کرد
وامروز…

مفهومی بی رنگ است
گمشده در اعماق تاریک قلبم...



نظرات شما عزیزان:

f@rzin
ساعت14:25---1 مهر 1391
چه خوفه حاااااااااااااااااالت این روزا
از اینکه بی تو بی تابم
ببین از غصه ی 2ریییییییییییییییییییییییییت
شبا با گریه می خوابم...


f@rzin
ساعت20:40---31 شهريور 1391
یادت میاد گذشته ها...
میون اون خاطره ها
می گفتیو می خندیدی
همش تو بودی تو باهام

اما حالا رفتی کجا
تنهام گذاشتی تو غما
نمی 2نی کم میارم
میووووووووووووووووووووووون اون خاطره ها


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





تاريخ جمعه 10 شهريور 1391برچسب:,سـاعت 1:24 نويسنده ❤mahsa
яima